بازی خسته کننده
این مهره های بی خاصیت
این صفحه ی آماده
به چه درد می خورند
وقتی تو نیستی
زندگی
بازی خسته کننده ای ست
و هر دو طرف آن منم که تنها مانده ام
نظرات شما عزیزان:
واقعا خسته کننده س
شهر مي رود
چراغها مي خوابند وُ من
دچار قيژقيژِ لعنتيِ تخت
ملحفه را مي كِشم تا سرم
تلفن هنوز بيدار است وُ
هر دو يك درد داريم
صدايِ تو
[ سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:عاشقانه کوتاه،متن کوتاه, ] [ 13:55 ] [ باران ]
[ 5 نظر
]